واکسن در اصفهان:
واکسن هپاتیت B -آنفولانزا و مننژیت در هلال احمر خیابان سعادت آباد
خ شهید خوانساری
واکسن MMR دکتر افقری خ آمادگاه-2218480 یا دکتر فدایی
خ شیخ صدوق -6631344
با توجه به اینکه این واکسن 2 مرحله می باشد MMR را 3 ماه قبل از مصاحبه شروع کنید
واکسن کزاز مرکز ملا هادی سبزواری خ شیخ مفید(رایگان)
یک سفرنامه ابوظبی :
مقدمه
منم طبق وظیفه و چون خیلی از سفرنامه ها استفاده کردم . تقریبا تمام
سفرنامه های 2010و2011را خوندم و چون سفرنامه های کامل رو بیشتر دوست داشتم
سعی کردم کامل بنویسم و برای دوستانی که شاید حوصله خوندن همه را ندارند
هم قسمت بندی کردم با شماره که هر کدام رو دوست دارید بخونید.
1-لاتاری 2- مهاجر سرا 3- نامه دوم 4-بلیط و هتل 5- کارت واکسن ومدیکال 6 – مدارک 7 –مصاحبه 8-برداشتهای شخصی
1-لاتاری
اولین بار که اسم لاتاری رو شنیدم حدود 15 سال پیش بود که باید یه برگه بود
میخریدیم و بعد از پر کردن با پست میفرستادیم آمریکا . یکی دوباری این
کارو کردم بعد هم که اینترنتی شد نمیدونم چند باری ثبت نام کردم یک بار هم
پول دادم به یه وکیل در آمریکا که اون برام ثبت نام کنه گفتم شاید دستش خوب
باشه که نبود .بعدش خودم برای همه فامیل فرمارو پر میکردم. تا اینکه
پارسال اواسط خرداد بود که برادرم از اتاق کناری(خیلی تنبل تشریف دارند) .
sms داد که یه نامه خارجی برات اومده .اصلا تو فکر لاتاری نبودم بعد که
نامه رو باز کردم .باورم نمیشد. رویای 15 ساله من بود.
2- مهاجرسرا
وقتی از سایت فرمها رو دانلود کردم . نمیدونستم چطوری پرشون کنم این شد که
در گوگل سرچیدم تا با مهاجرسرا آشنا شدم. باور نمیکردم که این سایت چقدر
میتونه بهم کمک کنه از پرکردن فرمها بگیر . تا اینکه چگونه با ایمیل مراحل
کارم رو با kcc پیگیری کنم و پیدا کردن متن ایمیلها . یا اینکه بدونم در
دبی NMC ارزونترین بیمارستان هست و آشنا شدن با دوستان خوب وجدید.و...راستش
من اینقدر سفرنامه ها و تجربیات بچه ها رو خونده بودم که هر جا میرفتم
احساس غریبی نمیکردم و همه جا برام آشنا بود. حتی داخل سفارت احساس آرامش
داشتم .
3-نامه دوم
من نامه دوم را از طریق پست دریافت نکردم و با ایمیل کپی ان را برام ارسال
کردند که همون رو پرینت کردم و با خودم بردم . و در دبی که بودم روز قبل از
مصاحبه از خونه تماس گرفتند که یه نامه برات اومده . که همون نامه دوم بود
. وقتی برگشتم دیدم به تاریخ 19 اردیبهشت در پست اصفهان مهر خورده ولی
یکماه بعد بدستم رسیده. اینم ازعجایب عصر تکنولوژی و سرعت
4- بلیط و هتل
من بلیط ایران ایر رو 25 اردیبهشت به قیمت 335هزار تومان خریدم و چون پرواز
از اصفهان به دبی فقط روزهای دوشنبه و پنجشنبه بود . و مصاحبه من سه شنبه
میشد. مجبور شدم با پرواز پنجشنبه یعنی 4 روز زودتر برم .که خوب هزینه
زیادتر شد ولی در عوض یه کم به تفریح رسیدم . پرواز من ساعت 7 عصر بود که
ساعت 5 فرودگاه بودم ولی متاسفانه هواپیما نقص فنی داشت و تا اومد آماده
بشه و سوار بشیم شد ساعت 12 . و تا رسیدیم دبی متاسفانه بازم یک صف بزرگ
بود برای اسکن چشم و تا اومدم بیرون از فرودگاه شد ساعت 4 صبح که چون
دوستمون Amir78 قرار بود بیاد فرودگاه دبی که ایشون هم خیلی معطل شدند.که
جا داره ازشون تشکر کنم .و هتل هم چون امیر آقا هتل سمیرا میس بودندقرار شد
منم برم پیش ایشون که شد شبی 150درهم که با ناهار و صبحانه بود. و من چون
اولین بار بود دبی میرفتم نمیتونم با دیگر هتلها مقایسه کنم وبگم بهتر بود
یا بدتر.و برای برگشت هم از اژانسی که بلیط گرفتم گفتند چهار روز قبل از
برگشت باید بلیط رو ریکانفرم کنم . که خوب برای رفت رو انجام دادم ولی
برگشت رو چون مصاحبه سه شنبه بود و برگشتم هم پنج شنبه . روز چهار شنبه بود
که شماره ایران ایر رو در دبی پیدا کردم و تماس گرفتم که جواب نمیدادند
بعد . امیراقا از پدرشون در ایران خواستند که با آزانس در ایران تماس
بگیرند و ریکانفرم کنند .که اونها هم گفته بودند.که دیگه نمیشه و پرواز
پرشده و باید برم دفتر ایران ایر و یه پرواز دیگه پیدا کنم .که من چون
پروازم ساعت صبح10.5 بود ساعت 8 رفتم فرودگاه دبی و وقتی بلیط رو دادم گفت
که اسمت نیست و صبر کن بعد از 20 دقیقه یه نفر دیگه اومد .و اونم گفت اسمت
نیست و بعد با رئیسشون مشورت کرد که اونم گفت اسمم رو وارد کنه و به خیر
گذشت و تونستم با همون پرواز بیام اصفهان.
5-کارت واکسن ومدیکال
یک ماه قبل از پرواز رفتم برای کارت واکسن رفتم هلال احمر اصفهان . پرسید
برای کجا و یکسری واکسن رو گفت باید بزنم که چند تا واکسنو خودشون زدند
دوتا هم آدرس دکتر یرون دادند روز قبل از پرواز هم دو تا واکسن زدم و روز
پرواز یعنی پنجشنبه صبح هم یک واکسن دیگه در هلال احمر زدم و کارتم رو هم
تایید کردو چند تا مهر زد.و من کارتم رو پاستور تهران نبردم و نیازی هم
نبود. یک هفته قبل از سفر از طریق سایت NMC یه قرار ملاقات برای شنبه
تقاضا کردم . بعد با ایمیل هم برای شنبه تقاضا کردم که هر دو تاش رو جواب
دادند با ایمیل برای شنبه و سایت برای یکشنبه بهم وقت دادند.منم چون جمعه
دبی بودم شنبه صبح با پرینت ایمیل تاریخ نوبت که برای 8.5 صبح بود. که من 8
از هتل زدم بیرون و باتاکسی که تا اونجا شد 12 درهم رفتم NMC . من چون
نقشه محل بیمارستان رو از توی سایتشون پرینت کرده بودم به راننده نشون دادم
که اشتباه نره . 8:20 بود رسیدم به نگهبان دم در گفتم که اون اومد و
بااسانسور مارو به مدیکال برد و تا دم باجه هم اومد و راهنمایی مون کرد. من
ایمیل رو نشون دادم . و منشی هم نامه دوم را با کارت واکسیناسیون وپاسپورت
و3 قطعه عکس ازم گرفت و یک شماره تلفن هم خواست که دادم . بعد نشستیم .
تا صدامون بزنند. که در این بین با یک خانواده اصفهانی (مادرو دختر) که
اونها هم با من از اصفهان اومده بودند.آشنا شدم که دختر سیتیزن بود و برای
مادرش اقدام کرده بود که ملیکا خانم هم راهنماییشون میکرد.. بعد صدامون
زدند برای آزمایش خون و بعد x-ray که آزمایش خون 50 درهم وعکس هم 125 درهم
شد.نشستیم تا صدا مون کنند که من رو برای x-ray صدا زدند . که تعجب کردم
رفتم داخل و دیدم چند نفری منتظر من هستند یه خانم هندی دوباره اومد و ازم
عکس گرفت . و گفت ایرانی گفتم بله به فارسی گفت:نفس عمیق. یه نفس کشیدم .
که گفت نفست رو نگهدار بعد گفت بیرون نرو همونجا نشستم . بعد از چند دقیقه
اومد و گفت اوکی هست . پرسیدم مشکلی ندارم گفت نه .خیلم راحت شد چون خیلی
نگران شدم شاید مشکلی داشته بودم ونمیدونستم. منم فهمیدم باید نفسم رو نگه
میداشتم برا همین عکسشون خراب شده بود..( اولین بارم بود عکس میگرفتم).
دوباره رفتم سالن نشستم . خیلی زمان برد تا دوباره صدامون کنند.که توی سالن
هم پر بود از ایرانی که همه برای سفارت اومده بودند.همه هم خانوادگی . بعد
صدام کرد برای فشار خون . وزن .قد و معاینه چشم . که زمان معاینه چشم یه
خانم مسن ایرانی قبل از من بود که هر چی ازش سوال میکرد میگفت بالا که
.پرستار از من خواست بهش بگم بادستش جهت رو نشون بده . بعد از آزمایشات
نوبت دکتر شد که پرسید آبله مرغی که گفتم گرفتم . بعد یه سوال انگلیسی
پرسید گفتم نفهمیدم . که یک لیست از بیماریها رو به فارسی شروع کرد به
خوندن و منم نه گفتن که دیدم قبل از اینکه من نه بگم اون خودش تیک میزنه و
به من هم توجهی نداره.بعد گفت برو روی تخت بشین که اومد شکم و پشت را
معاینه کرد و سپس گفت روی تخت دراز بکش .که همزمان دیدم پرستار به ظاهر کره
یا چینی یه پرده آورد و کشید دور تخت . و بقیه شو شرمنده بدلیل قوانین
سایت سانسور میشود. بعد تاریخ مصاحبه رو پرسید گفتم سه شنبه گفت چون سه
شنبه مصاحبه داری به فارسی گفت پس فردا ساعت 10 بیا . و هیچ واکسنی هم بهم
نزد چون همشو اصفهان زده بودم . بعد خانم پرستار تا باجه همراهم اومد و
یه چیزی گفت که اونم بهم گفت 250 درهم بده .
برای گرفتن جواب آزمایش دوشنبه با امیر آقا که روز آزمایش هم همراهم بود
با تاکسی رفتیم NMC دوباره من نقشه رو نشون دادم و گفتم NMC که اونم راه
افتاد بعد دیدم جاهای عجیبی میره بعد از مدتی یه NMC رو اون طرف خیابون
نشون داد و گفت اینجاست که گفتیم اینجا نیست و دوباره نقشه رو نشون دادم و
گفتم خیابان صلاح الدین که تا برگشت تاکسیمتر هم شماره می انداخت شد 35
درهم که تقریبا سه برابر شد که زرنگی کردفاکتور هم بهمون نداد کد ماشینشو
برداشتیم ولی حوصله پیگیری هم نداشتیم. بعد رفتم جواب آزمایش رو گرفتم که
دو تا پاکت دادو سفارش کرد بازش نکنم. و یه کاغذ هم داد که واکسنها رو
نوشته بودودو تا تاریخ واکسن بود که گفت بعدا بزنم.
6- مدارک
یک ماه قبل از مصاحبه من مدارکم رو دادم برای ترجمه . و هیچ کدوم رو هم به
تایید دادگستری نرسوندم و فقط مهر دارالترجمه روش خورد. و حتی یکی دوتاش
رو هم روز قبل از پرواز رفتم گرفتم . از هر کدام دوسری کپی هم گرفتم . از
توی سایت تاپیک "مدارک مورد نیاز برای هر مرحله لاتاری" از لیستی که بچه ها
زحمت کشیده بودند.یک پرینت گرفتم و چند بار همه رو چک کردم که فراموش
نکنم . عکس رو هم روز قبل از پرواز گرفتم و با خودم عکس ترو تازه بردم که
بهونه نیارند. ومن چون دیپلم کاردانش داشتم و دانشجو هم بودم ولی فقط 3 ترم
خونده بودم هیچ مدرک دانشگاهی هم نداشتم پس کارت دانشجویی . گواهی اشتغال
به تحصیل و ریز نمرات رو دادم ترجمه . و سابقه کار هم گرفتم که اگر با
مدرک تحصیلی به مشکل برخوردم ارایه بدم . که خوشبختانه احتیاجی نبود.
7-مصاحبه
مصاحبه من سه شنبه 14 june بود.روز قبل از مصاحبه توی لابی بودم که یه خانم
ایرانی اومد و به یکی از لیدر ها گفت میخام برم سفارت ابو ظبی که اونم منو
نشون داد و گفت این آقا هم میخاد بره که قرار شد یک ماشین بگیریم باهم
بریم که اون خانم با مادرشون بودند که مشهدی بودندو دخترشون در آمریکا برای
مادرش اقدام کرده بود و ما 3 نفر قرار شد 400 درهم با هم بدیم که نفری
135 درهم شد. و شب قبل ازمصاحبه من یک کیف مدارکی که امیر آقا گرفته بود
رو غرض گرفتم که برای مدارک عالی بود حدود ده قسمت داشت منم تا ساعت 2 شب
بیدار بودم و تمام مدارک رو به ترتیب و جداجدا توی کیف چیدم . تا هر مدرکی
رو خواست سریع پیدا کنم .2 خوابیدم 4 هم بیدا رشدم یه دوش گرفتم .و ساعت 5
هم بود با خانم راننده مژگان خانم به سوی ابوظبی حرکت کردیم . لباس هم همه
اصرار میکردند که کت و شلوار بپوشم .که چون من کتو شلوار دوست ندارم و
احساس راحتی نمیکن با یک تیشرت و شلوار جین رفتم سفارت و برعکس دوستانی که
میگند باید لباس رسمی باشه من هیچ برخوردبدی ندیدم و اصلا احساس نکردم که
به دلیل لباسم نگاه متفاوتی با من دارند. ساعت 7 جلوی سفارت بودیم که 10
نفری زودتر از ما بودند در صف سمت چپ که برای مهاجرتیها بود نشستیم تا
اینکه ساعت 8 افسر هندییه اومد و نامه دوم و پاسپورتا رو چک میکرد. و میگفت
بریم داخل که به اون خانم مشهدی اجازه ندادند داخل بشه و مادر پیرشون تنها
رفت داخل که از من خواستند مواظب مادرشون باشم. که اول چک کردن وسایل و
بعد یک سالن انتظار و بعد از سالن انتظار هم شمشادهای معروف و بعد شماره
گرفتن .( که شب قبل به رایان عزیز فکر میکردم که یه رتبه به من دادند و
شماره شانسشون 7 رو تقدیمم کردند. و با خودم گفتم شماره 7 به من میخوره که
همین هم شد اون خانم مشهدی 6 و من با شماره 7 به یاد رایان وارد سالن شدم.)
نشستیم تا یکی یکی شماره هارو صدا میزدند. اول برای گرفتن مدارک یک خانمی
بود که خیلی خوب فارسی حرف میزد اول نامه دوم وپاسپورت رو گرفت . رفت و
داخل یک کشو پرونده من رو آورد .گفت شناسنامه که من اصلی رو دادم گفت: نه
فقط ترجمه ها رو بده .دوقطعه عکس وبعد مدارک تحصیلی رو گرفت و کپی پاسپورت
رو هم خواست من از همه صفحات گرفته بودم که فقط صفحه اول رو برداشت و بقیه
رو پس داد.بعد از اسپانسر پرسید گفتم ندارم . بعد از کار دولتی سوال کرد که
گفتم نچ ابدا . سربازی رو هم گفتم رفتم که مدارکش رو هم نخواست .بعد یه
فیش داد گفت برو پرداخت کن و برگرد که منم 819 دلار رو خرده آماده کرده
بودم تحویل دادم و دوباره با فیش پیش خانم اولی برگشتم که اونم با پاسپورت
فیش رو پس داد و گفت بشین . بعدصدا کردند برای انگشت نگاری که گفت میتونی
انگلیسی صحبت کنی منم گفتم بله که با دستش نشون میداد چیکار کنم و دوبار
نشستم .که یکی از نگهبانا اومد گفت اگر انگشت نگاری تموم شد برید جلوی سالن
بشینید برای مصاحبه که منم به مادر بزرگ مشهدی گفتم بیایندبریم جلو که
نگهبانه از اینکه میدید همش کمکش میکنم ازم تشکر کرد.همینطور که رد میشدم
چشمم به جمال خانم تپل آمریکایی هم روشن شد. تا بی نصیب از سفارت خارج
نشم.مصاحبه من با یک خانم محجبه و کمی سیه چرده بود. که خیلی هم مهربون بود
ازم پرسید انگلیسی صحبت میکنم که گفتم بله .( با خودم گفتم اگر انگلیسی
صحبت کنم به اعتماد به نفسم کمک میکنه که همینطور هم بود) انگلیسیم زیاد
خوب نیست ولی تونستم راحت باهاش صحبت کنم هرجایی گیر میکردم دوباره میگفت.
اول اسمم رو پرسید. بعد فامیلیم رو . وبعد چون من در فرمها آدرس آمریکا
ننوشته بودم ازم یک آدرس خواست که نوشتم . سپس از کار دولتی سوال کرد گه
گفتم نه . از سربازی خیلی سوال پرسید که چه نیرویی بودم که گفتم دریایی بعد
رده رو میخواست که چیکاره بودم گفتم به خدا یه سرباز عادی بودم . بعد از
اسپانسر پرسید . که گفتم ندارم مدارک مالی رو خواست بهش دادم ( یک سند خانه
یک سند ماشین و 27 میلیون موجودی حساب ) بعد پرسید آمریکا کجا میخای بری
گفتم کالیفرنیا بعد اسم شهر رو پرسید.بعد در مورد کار که میخوای چیکار کنی .
ایا کا ر پیدا کردی یا نه که شغلم رو گفتم و گفتم توی اینترنت زیاد سرچیدم
ولی اینکه پیدا کنم نه . بعد هم برگه ها رو داد که امضا کنم . رفت از پشت
سرش یک برگه آبی اورد . و گفت توی سایت سر بزن پرسیدم چند روز طول میکشه .
اینقدر تند حرف زد که هیچشی نفهمیدم . منم تشکر کردم و اومدم بیرون که
خوشبختانه اون دوتا مادر اصفهانی و مشهدی هر دو ویزا گرفتند . و بیرون
سفارت هم افتخار زیارت sare عزیز رو پیدا کردم که میدونستم مصاحبه دارند
ولی بعداز مصاحبه دیدمشون که ایشون هم برگه آبی گرفتند.به همراه خانمشون.
8-برداشتهای شخصی
1. کارت واکسن رو من به تایید پاستور نرسوندم مشکلی هم پیش نیومد و حتی یک دونه واکسن هم به من نزدند
2. هیچ مدرکی رو من به تایید دادگستری یا وزارت خارجه نرسوندم و فقط با مهر دارالترجه تحویل دادم
3. من بالباس عادی تی شرت و شلوار جین بودم چون در این لباس راحتترم و فکر
میکنم شما با هر لباسی که مناسب اجتماع باشه میتونید برید مصاحبه.لباسی
بپوشید که احساس ارامش داشته باشید.
پایان نامه
قصه ما به سر رسید American hamid به ویزا نرسید.
رفتیم بالا سایت بود اومدیم پایین سفارت بود قصه ما کلیر پر اظطراب بود.