دارم میرم

داستان مهاجرت من

دارم میرم

داستان مهاجرت من

سفرنامه 3 - بچه دار

دوستان عزیز سلام
نوبتی هم باشه نوبت من شد که سفرنامه ام رو بنویسم . جمع ما سه نفر بود . من و خانمم و بچه 2.5 ساله ام . خدا رو شکر امسال جزو برنده های لاتاری بودیم . قضایای قبلش نیازی به تعریف نداره . شرایط کاری من یه جوری بود که نمی تونستم زیاد مرخصی بگیرم . پروازهای تهران آنکارا هم واسه من ایده آل نبود . به ناچار تهران استانبول رو انتخاب کردم . یک نگرانی داشتم اونم وقت دکتر برای تست ها بود که دو تا گزینه بیشتر جلوی راهم نبود . یکی دکتر اونگان توی آنکارا و دیگری بیمارستان آمریکایی در استانبول . از دکتر اونگان توی مهاجرسرا خیلی تبلیغ بد شده بود از طرفی هم هیشکی اطلاعات کاملی راجع به بیمارستان آمریکایی در استانبول نداشت . دل رو زدم به دریا و بیمارستان آمریکایی رو انتخاب کردم . حدود 15 روز قبل از سفرمون زنگ زدیم اونجا . واسه 31 ژانویه ساعت 1 بعد از ظهر نوبت دادن . این تاریخ واسه تست PPD برای بچه که باید 72 ساعت بگذره کافی نبود و از طرفی هم 3 فوریه توی آنکارا مصاحبه داشتیم . موضوع رو باهاشون در میون گذاشتیم . گفتن توی ایران ازش تست بگیرن و جوابش رو بیارین . ( شاخ در آوردیم ) . واسه تاکید بیشتر ازشون پرسیدم جوابهای ایران رو قبول می کنین ؟ گفتش بله . از این صحبتش خیلی خوشحال شدم و خیالم راحت شد . دو سه روز قبل از رفتنمون رفتیم آزمایشگاه . یه آمپول کوچولو تزریق کرد زیر پوست بچه و گفت برین دو روز دیگه بیاین . وقتی واسه جواب برگشتیم بهش گفتیم برای کجا می خوایم و اونم زحمت کشید و اسم و فامیل بچه رو بصورت لاتین برامون نوشت . با پرواز ماهان رفتیم استانبول . هوا برفی بود . فردای اونروز ساعت یک رفتیم بیمارستان آمریکائی توی نیشانتاشی استانبول . عجب بیمارستانی بود. طبقه دوم قسمت CHECK UP . گذرنامه ها رو دادیم همراه با دو قطعه عکس . گفت منتظر باشین صداتون می زنم . چند دقیقه بعد واسه آزمایش خون صدامون زد . فقط از من و خانومم . از بچه فقط قد و وزن گرفت . گفت بشینین تا دوباره صداتون کنم . حدود نیم ساعت بعد رفتیم پیش دکتر . خیلی خوش اخلاق بود . چند تا سئوال از همون سئوالهائی که تو ایران می پرسن ازمون پرسید . ( سابقه جراحی دارین ؟ به چیزی حساسیت دارین ؟ و ... ) بعدش گوشی رو گذاشت رو قلبمون و خلاص . ما کارت واکسنمون رو بین المللی کرده بودیم . گفتش نیازی نبود . اگه همون کارت واکسن بچگیتون رو می آوردین و فقط تاریخ هاش رو میلادی می کردین کفایت می کرد . بچه ما واکسن آبله مرغان نزده بود با یه واکسن دیگه . فقط واسه اون نوشت که تزریق بشه . رفتیم بخش بچه ها . از بهشت هم خوشکل تر بود . ما کجا و اونا کجا . از بس که تمیز و خوشکل بود . فکر کنم اسباب بازی فروشی بود . بعد از تزریق واکسن دوباره برگشتیم بالا . بعدش از من و خانومم عکس قفسه سینه گرفتن از پسرمون رو هم همون تست PPD که اینجا گرفته بودیم قبول کردن . کل کار ما در حدود یک ساعت طول کشید جمع کل هزینه هامون در حدود 600 دلار شد . با احتساب دو تا واکسنی که پسرمون خورد . جواب آزمایشات رو هم فرداش توی سه تا پاکت در بسته بهمون دادن . مصاحبه ما روز جمعه بود . ظهر پنج شنبه از استانبول با اتوبوس رفتیم آنکارا . حدود 6 ساعت راه بود . هتل ددمان رو واسه یک شب رزرو کرده بودیم . رفتیم هتل و فرداش ساعت 7.40 رفتیم دم سفارت . نه خبری از صف بود و نه چیزی . اسممون رو از توی لیست چک کرد و رفتیم داخل . مدارک رو تحویل دادیم و رفتیم انگشت نگاری پشت همون باجه ای که مدارک رو تحویل دادیم . رفتیم داخل و منتظر موندیم شماره مون رو اعلام کنن . بالاخره شماره 406 رو اعلام کردن . رفتیم باجه برای پرداخت پول . ما روی 819 دلار حساب کرده بودیم که نفری 440 دلار ازمون گرفتن . اینم از شانس ما . گفتش دو سه روزه اینجوری شده . 1320 دلار دادیم و منتظر موندیم . دوباره شماره 406 خودنمائی کرد . رفتیم پیش اون آقای خوش اخلاقه . ( ریش قرمزه) با آدم خوب رابطه برقرار می کرد . کل مصاحبه ما 4 دقیقه طول کشید . اول سوگند خوردیم و بعدش پرسید واسه چی می خواین برین ؟ ما هم گفتیم واسه آینده بچه مون . من 170 میلیون موجودی حساب برده بودم که گفت از کجا آوردی و گفتم بهم ارث رسیده . منو راهنمائی کرد برای انتقال پول از طریق امارات اگه برام مشکلی پیش اومد به چه شماره ای توی آمریکا تماس بگیرم . سربازی رو هم خریده بودم . بهمون برگه آبی داد و گفتش یکی دو ما دیگه یه سری کار اداری هستش که انجام میدیم . بعد یکی از اعضاء خانواده بیاد و انشاء الله ویزاها رو بگیره . اصل مدارک رو بهمون داد . ازش خداحافظی کردیم و اومدیم هتل . هتل رو تحویل دادیم و یه راست اومدیم اتوگار(ترمینال) و با اتوبوس برگشتیم استانبول . شب هتل بودیم . ساعت 1 بعدازظهر شنبه هم برگشتیم تهران . اینم از سفرنامه من . ببخشین دیر شد . توی راه بودم . از من می شنوین استانبول رو برای کارهاتون انتخاب کنین . هم بیمارستانش خلوت و راحته . سخت گیری و کلک مثل دکتر اونگان نداره . یک ساعت توی استانبول بودن به همه آنکارا می ازره . کلی خرید کردیم . خوش گذشت . جای همه خالی . روی این پیشنهاد فکر کنین . اتوبوسهاش از استانبول به آنکار خیلی راحت هستن . تلویزیون دارن . با اینکه ما بچه کوچولو داشتیم اما اصلا بهمون سخت نگذشت . تجربه خیلی خیلی خوبی بود . به امید موفقیت همتون .
در پایان از همه مهاجرسرائی ها چه اونائی که منو کمک کردن و راهنمائی کردن و چه اونائی که عضو هستن و به فکر حل مشکل هم وطنائی خودشون هستن تشکر می کنم .
دست تک تک تون رو می بوسم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد